یک اتفاق خوب !

ساخت وبلاگ
تقریبا۵ سال از آخرین مطلب این وبلاگ میگذره!!!!و چقدر اتفاقات تلخ و شیرین که تو این مدت افتاد و اینجا ثبت نشد.دیشب خیلی اتفاقی یاد وبلاگم افتادم.با خودم گفتم حتما حذف شده.وقتی باز شد با دیدن پست هام خیلی خوشحال شدم و کمی دلگیر شدم که چرا تو این چند سال بهش سر نزدم.این برنامه های جدید مثل اینستا و تلگرام و ....وبلاگ نویسی رو کمرنگ کرد.ولی بنظرم خیلی بهتر از اوناس.امیرعلی الان کلاس سومه و میخام وبلاگش رو نشونش بدم.و بگم خودش خاطراتش رو اینجا بنویسه و ادامه بده.مطمنم خیلی خوشحال میشه با دیدن این پست ها.امیرحسین ۵سال و نیمه س و مهر آینده میره کلاس اول.و عضو جدید خانواده هدیه زهرا خانم که ۸ماه و نیمه هست.اخرین پست برا سال ۹۷هست اونموقع خونه سازمانی بودیم الان خونه خودمونیم.امیرحسین ۱ سال و نیمه بود اومدیم خونه خودمون.بدترین اتفاق این مدت فوت مادربزرگ بود دقیقا وقتی هدیه زهرا ۱۵روزه بود مامان زهرا فوت شد و شوک بزرگی به همه وارد شد.الان ۸ماهه که بین ما نیست و هر روز جای خالیش بیشتر احساس میشه.خیلی زود تنهامون گذاشت.....مهر ۱۴۰۱ به همراه خانواده م و پدرشوهرم به مشهد رفتیم که خیلی خوش گذشت مخصوصا به پسرابهمن ماه۱۳۹۸ یه ویروس لعنتی به نام کرونا وارد ایران شد و همه چی بهم ریخت.هنوزم هست. و چند وقت یبار زیاد میشه .از اون سال رفت و آمد ها کم شد.دید و بازدید ها کم شد. خیلی از مردم عزیزانشون رو از دست دادن و کلا همه چی دگرگون شد..یادمه اوایل کرونا جرات نمیکردیم از خونه بیرون بریم.هنوزم باید جاهای شلوغ ماسک بزنیم. ... انشالله به زودی کلا ریشه کن بشه این ویروس.در دوره کرونا من به انلاین شاپ داشتم که لوازم آرایشی بهداشتی میخروختم.از بس استرس گرفته بودم خاستم یه جوری خودمو سرگرم کنم.نزدیک دو سال یک اتفاق خوب !...ادامه مطلب
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamannasima بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 24 فروردين 1402 ساعت: 12:07

امروز امیرحسینم ۸ماهش تموم شد.دوتا دندون پایینی دراومده وکلی شیطون شده.مث  فرفره تو رورواک اینطرف اونطرف میره.و وقتی رو زمینه فورا میچرخه و روشکم میفته.ولی هنوز یاد نگرفته چاردست وپا بره.امیرعلی هم با یک اتفاق خوب !...ادامه مطلب
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamannasima بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 13:24

اولین سرماخوردگی امیرحسین !!

امیرعلی سرماخورده بود چندبار گفتم دور داداشت نرو ولی بچه لجباز رفت بوسش کرد و اونم مریض شد.طفلی خیلی سختشه ابریزش بینی اذیتش میکنه. انشالا زودتر خوب بشه

یک اتفاق خوب !...
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamannasima بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 13:24

۱۶ شهریور ۹۶ ساعت ۱۵ بامداد امیرحسینم بدنیا اومد چند وقته فرصت نکردم راجع بهش بنویسم.الان ۳ماه و ۲۴ روزشه و هفته دیگه واکسن ۴ ماهگی داره امیرعلی هم ۴سال و ۲ ماه و۳ روزشه .دوماه نیم رفت مهد ولی از بس از بچه ویروس میگرفت و مریض میشد دیگه نفرستادمش.جشن تولدشو مهد براش گرفتم.یکم به داداشش حسودی میکنه که طبیعیه خب حق داره.تو خونه کمتر ولی خونه مادربزرگاش بیشتر اذیتش میکنه.الانم امیرحسین داره گریه میکنه باید برم . + نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۱۰/۱۱ساعت 10:7  توسط nasim  |  یک اتفاق خوب !...ادامه مطلب
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamannasima بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 18:03

امیرحسین موقع تولد ۳۲۰۰ وزن و ۵۰سانت قد داشت.تا الان که یه هفته دیگه ۴ماهش میشه فقط شیر خودمو خورده.بعد ۴ ماهگی شروع میکنم لعاب برنجم بهش میدم.شیرخشک هم از ۳ماه و نیمگی براش خریدم ولی زیاد نمیدم .روزی یکی دوبار.امیرحسینم مث امیرعلی ریفلاکس و کولیک داشت اما نه بشدت امیرعلی .الان دیگه خوب شده و دلدرد نمیشه.اما واسه ترش کردن معده ش رانیتیدین روزی ۳ سی سی بهش میدم.دکتر تا ۶ ماهگی بده.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۱۰/۱۱ساعت 15:2  توسط nasim  | 
یک اتفاق خوب !...
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamannasima بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 18:03

هفته پیش واکسن ۴ماهگی امیرحسین رو زدن.وزن و قدش خوب بود.دیروز خونه مامانی براش لعاب برنج اماده کردم خورد.یه کوچولو اب سیب هم بهش دادیم.از ۵ماه به بعد فرنی و بیسکویت مادر هم بهش میدم.یه شیرخشک نان براش خریدم یوقتا که میرم بیرون کار دارم میزارمش خونه مامانی بهش بدن بخوره.زیاد دوست نداره تو خواب میخوره  تو بیداری بد میخوره.هفته پیش سرشو زدیم چون موهاش یکم ریخته بود نامنظم شده بود زدیم تا عید یکدست بشه . امیرعلی که کوچیک بود وقت ازادم بیشتر بود ولی الان زیاد نمیتونم بیام راجع بهشون بنویسم امیرحسینم وقتی بزرگ شدی و اینا رو خوندی فکر نکنی فرق گزاشتم بینتون.فقط دنبال وقت ازادام که بیشت  در موردت بنویسم. + نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۱۰/۲۳ساعت 9:12  توسط nasim  |  یک اتفاق خوب !...ادامه مطلب
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamannasima بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 18:03

امروز 26 مرداد 1396 کمتر از 1 ماه مانده تا داداشی امیرعلی بدنیا بیاد.امیرحسین .... بخاطر کارهای خونه و امیرعلی و وضعیت خودم نشد که بیام هر هفته در مورد امیرحسین بنویسم.عید امسال کربلا بودیم اونموقع 3 ماهه بودم و دکتر برای 20 شهریور تاریخ زایمان زده.امیدوارم پسر کوچولوم سالم دنیا بیاد.امیرعلی فعلا که خیلی دوستش داره دیگه بعدا نمیدونم چجوری باهاش کنار میاد. امیرعلی مامان الان 3 سال و 9 ماه و 19 روزه شه .چه زود داره بزرگ میشه.....انگار چند روز پیش بود که دنیا اومد چقد گریه میکرد.. + نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۵/۲۶ساعت 18:8  توسط nasim  |  یک اتفاق خوب !...ادامه مطلب
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : داداش,امیرحسین, نویسنده : mamannasima بازدید : 49 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:24

هفته پیش امیرعلی مامان تب کرد البته تب خفیف .شب استامینوفن دادم و صبح بردمش متخصص .صبح که بیدار شد دیدم رو پا و کف دستش دونه های قرمز زده متخصص گفت این بیماری دست و پا و دهان هست.و علایمش بیرون ریختن دست و پا و دهن هست و تب خفیف داره تا 38 درجه و داروی خاصی نداره و باید دوره ی یک هفته ای طی بشه. دونه های تو گلو باعث درد و سوزش میشه و بچه نمیتونه غذا بخوره. این چند روزه بچه م خیلی درد کشید.به زور میخابوندم و غذاهای ابکی تو دهنش میریختم.واقعا اذیت شد.حتی حرفم نمیزد.امروز رو زبونش کاملا سفید شده بود دوباره بردمش دکتر گفت به برفک تبدیل شده و قطره داد .کمی بهتر شده وعصر غذا خورد. یک اتفاق خوب !...ادامه مطلب
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : ویروس دست و پا ودهان,ویروس دست و پا دهان,بيماري دست پا و دهان, نویسنده : mamannasima بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 7:35

یک اتفاق خوب !...
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : عکسهای مشهد مقدس,عکسهای مشهد,عکسهای مشهد قدیم,عکسهای مشهد قبل از,عکسهای مشهدالرضا,عکسهای مشهدی,عکسهای مشهد اردهال,عکسهایی مشهد,عکسهای شهر مشهد,عکسهای دختر مشهدی, نویسنده : mamannasima بازدید : 76 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 23:41

خیلی بیشتر از خیلی وقته که اپ نکردم چون تمام پستای سال93 که اتفاقا بیشترین پستام بود حذف شد ذوقم کور شد ولی دوباره مینویسم.نوروز 95اولین مسافرت یک هفته ای امیر علی به مشهد بودو اولین مسافرت با ماشین نو. خیلی خوش گذشت اول مخالف بودم چون فکر میکردم اذیت بشی ولی اینطور نبود.دو ماه قبل عید از پوشک گرفته بودمت ولی عید که رفتیم مسافرت چون مسیر طولانی و بارونی بود ومیترسم اگه مدام بین راه ببرمت دستشویی مریض بشی دوباره پوشکت کردم و همین باعث شد بعد برگشتن روز از نو و روزی از نو ....کاملا یادت رفته بود . دیگه صبر کردم اردیبهشت که 2سال و نیمت کامل تموم شد شروع کردم.پر یک اتفاق خوب !...ادامه مطلب
ما را در سایت یک اتفاق خوب ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamannasima بازدید : 59 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 23:41